روی لینک های زیر کلیک کنید و از سایت های بین نظیر دیدن کنید

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیکوترین خوى زنان زشت‏ترین خوى مردان است : به خود نازیدن و ترس ، و بخل ورزیدن . پس چون زن به خویش نازد ، رخصت ندهد که کسى بدو دست یازد ، و چون بخل آرد ، مال خود و مال شویش را نگاه دارد ، و چون ترسان بود ، از هر چه بدو روى آرد هراسان بود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
()
لینک دلخواه نویسنده

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مطالب گذشته ، مجموعه اس ام اس های جدید ضدحال و سرکاری و زیبا که پیشنهاد می کنم ، اس ام اس, اس ام اس خنده دار, جوک, اس ام اس سرکاری ، anti dokhtar, sms anti girl, sms ba hal, sms halgiri, sms ضد حال ، funny sms, اس ام اس جوک, اس ام اس خنده دار, اس ام اس زیبا, اس ام ، funny sms, اس ام اس جوک, اس ام اس خنده دار, اس ام اس سر کاری, اس ، sms, اس ام اس, اس ام اس دلتنگی ، اس ام اس برای شب به خیر، اس ام اس برای عشق، اس ام اس جدید زیبا، ، اس ام اس جدید :: عاشقانه ::سرکاری::فلسفی::تولد ، funny sms, j sms, sms, sms bahal, sms ghashang, sms jadid, sms j ، funny sms, jok jadid, joke jadid, sms bahal, sms ghashang, sms k ، funny sms, sms, sms khande dar, sms ziba, اس ام اس, اس ام اس 89, ، اس ام اس, اس ام اس عاشقانه ، برای داشتن یک پوست سالم و شفاف ویتامین های پوست برای داشت ، جوک دوستانه -جوک جدید -اس ام اس جدید ، راههای مقابله با هکرها ، رژیم ، مجموعه اس ام اس های جالب و خنده دار و سرکاری جدید… و اس ام اس, ا ، مجموعه ای از زیباترین و جدید ترین اس ام اس های عاشقانه بهمن ماه ، هک کردن ، :: عاشقانه ::سرکاری::فلسفی::جوک و داستان های خنده دار و طنز عکس ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :11
بازدید دیروز :29
کل بازدید :653859
تعداد کل یاداشته ها :
103/2/14
6:29 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
[]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
افزایش بازید وبلاگ[1] کسب درآمد آسان از اینترنت[1] ویندوز[16] داستان جالب و پند آموز[4] اینترنت[30] ویروسها و امنیت[18] مطالب بهداشتی[13] بیوگرافی هنرپیشه ها[5] آموزش عکاسی[14] مطالب متفرقه[26] آموزش آشپزی[10] اس ام اس های عاشقانه سری 1[10] اس ام اس های عاشقانه سری 2[11] اس ام اس های عاشقانه سری 3[11] اس ام اس های عاشقانه سری 4[12] اس ام اس های عاشقانه سری 5[11] اس ام اس های عاشقانه سری 6[11] اس ام اس های عاشقانه سری 7[10] اس ام اس های عاشقانه سری 8[10] اس ام اس های عاشقانه سری 9[13] اس ام اس های عاشقانه سری 10[11] اس ام اس های عاشقانه سری 11[11] اس ام اس های عاشقانه سری 13[14] اس ام اس های عاشقانه سری 14[14] اس ام اس های عاشقانه سری 15[16] اس ام اس های سرکاری سری 1[10] اس ام اس های سرکاری سری 2[10] اس ام اس های سرکاری سری 4[9] اس ام اس های سرکاری سری 5[6] اس ام اس های سرکاری سری 6[9] اس ام اس های سرکاری سری 7[16] اس ام اس های سرکاری سری 8[10] اس ام اس های سرکاری سری 9[17] اس ام اس های سرکاری سری 10[10] اس ام اس های سرکاری سری 11[10] اس ام اس های سرکاری سری 12[14] اس ام اس های سرکاری سری 13[12]
لوگوی دوستان
 

یک دوست معمولی هیچگاه نمی تواند گریه تو را ببیند.

یک دوست واقعی شانه هایش از گریه تو تر می شود
.

دوست معمولی اسم کوچک والدین تو را نمی داند
.

دوست واقعی شاید تلفن آنها را جایی داشته باشد
.

دوست معمولی یک جعبه شکلات برای مهمانی تو می آ ورد
.

دوست واقعی زودتر به کمک تو می آید و تا دیر وقت برای تمیز کردن میماند
.

دوست معمولی می پندارد که دوستی شما بعد از یک مرافعه تمام می شود
.

دوست واقعی می داند که بعد از یک مرافعه دوستی شما محکمتر می شود
.

دوست واقعی کسی است که وقتی همه تو را ترک کرده اند با تو میماند.


  
  

کاش میدانستی، بعد از آن دعوت زیبا
به ملاقات خودت
من چه حالی بودم
خبر دعوت دیدار، چو از راه رسید
پلک دل باز پرید
من سراسیمه به دل بانگ زدم
آفرین قلب صبور، زود برخیز عزیز
خاطرم را گفتم: زودتر راه بیفت
هر چه باشد، بلد راه تویی
ما یک عمر بدین خانه نشستیم وتو
تنها رفتی
بغض در راه گلو گفت:
مرحمت کم نشود

گویا با من بنشسته دگر کاری نیست
جای ماندن چون دگر نیست،
از اینجا بروم
مژده دادم به نگاهم، گفتم:
نذر دیدار قبول افتاده است

و تپش های دلم را گفتم:
اندکی آهسته، آبرویم نبری

عقل، شرمنده به آرامی گفت:
راه را گم نکنیم
!!
خاطرم خنده به لب گفت: نترس

نگران هیچ مباش
سفر منزل دوست،
کار هر روز من است
چشم بر هم بگذار، دل تو را خواهد برد
...
وه چه رویای قشنگی دیدم
خواب، ای موهبت خالق پاک
خواب را دریابم
که تو در خواب، مرا خواهی خواست
که تو در خواب، مرا خواهی خواند
و تو در خواب، به من خواهی گفت:
تو به دیدارمن آ

آه، کاش میدانستی
بعد از این دعوت زیبا به ملاقات خودت
من چه حالی دارم
پلک دل باز پرید
خواب را دریابم
من به میهمانی دیدار تو می اندیشم ..


87/2/22::: 8:50 ع
نظر()
  
  



کاش می دانستی نگاه های غمگین من چقدر منتظر چشم های توست.
آرزوی من ، تنهایم و در این تنهایی تو را می خوانم وتو را جرعه جرعه در هوایی که می دانم تو تنفس نمی کنی می نوشم ، سر می کشم و تنفس می کنم.                                  

همیشه خوش خیال بوده ام به این که شاید باد تنفس تو را از فرسنگ ها دورتر به اشتیاق نفس های من برساند و شاید من به فاصله ی فرسنگ ها و سال ها تو را نفس بکشم و زمزمه کنم . همیشه آیینه ی چشم هایم تو بودی و من با تو زیباترین بوده ام
به تنهایی عادتم داده ای ، به رها ماندن و معلق شدن خو گرفته ام و هنوز آن دورترها ایستاده ای و به سوختنم می خندی ، آه از این آتش اشتیاقم برای رسیدن و آن رهایی تو از بند هرآنچه نامش را به نام مقدس تو، عشق نهادم. امان از تنهایی من و بی رحمی تو
..
چقدر این روزها نبودنت سخت است و ترس از دوباره بودنت کشنده تر ! باور می کنی چه می گویم؟ باور می کنی چقدر از تقابل نگاه هایمان می ترسم؟ نگاه هایی که نمی دانم هنوز رد پای انتظار بیهوده ام در امتداد خیرگی آنها به جای مانده یا نه؟ انتظار دیوانه کننده ی پلک های منتظری که نا امیدانه برای باور نبودنت تند و تند باز و بسته می شدند... حیف که حتی برای بی ارزش بودنم هم ارزشی نگذاشتی ، افسوس و آه
...
تنهایی هراس انگیز من دیگر با انتظارم برای بازگشتت میانه ی خوبی ندارد ، تنهایی ام می داند که دیگر باز نمی گردی و انتظار پوشالی ام هنوز باور ندارد که تو تمام شده ای ، برای همیشه... تو هرگز عاشق نشدی ، معنای جنونم را نفهمیدی ، بزرگ ترین لطفت در حق دل ساده ام این بود که تنهایم گذاشتی بی آنکه ردی بر جای بگذاری ، بی آنکه امیدی به یافتنت داشته باشم . آری ، این بزرگ ترین محبت تو بود در حق موجودی که هویتش را از او گرفتی ، تکه پاره های شکسته ی قلبش را جمع کردی و بردی به آنجا که دست هیچ غریبه ای را نخراشد یا زیر پای هیچ رهگذر بی تفاوتی خاکستر و محو نگردد. حالا اینجا من ایستاده ام با سینه ای خالی از احساس و آماده برای شکستن قلب های مهربانی که باورشان ندارم. تکه های شکسته ام را می خواهم ، می دانم که پس نمی دهی ، و من با شکستن هر دلی تکه ای بر می دارم برای ساختن دوباره ی قلب خودم
!


87/2/22::: 8:48 ع
نظر()
  
  

می دونی؟ یه اتاقی باشه گرمه گرم..روشنه روشن.. تو باشی منم باشم..
کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید
..
تو منو بغلم کنی که نترسم..که سردم نشه..که نلرزم.. اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار..پاهاتم دراز کردی
..
منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم.. با پاهات محکم منو گرفتی ..دو تا دستتم دورم حلقه کردی
..
بهت می گم چشماتو می بندی؟ میگی اره بعد چشماتو می بندی
...
بهت می گم برام قصه می گی ؟ تو گوشم؟ می گی اره بعد شروع می کنی اروم اروم تو گوشم قصه گفتن
..
یه عالمه قصه طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نمی شن
..
می دونی؟ می خوام رگ بزنم..رگ خودمو..مچ دست چپمو..یه حرکت سریع
..
یه ضربه عمیق..بلدی که؟ ولی تو که نمی دونی می خوام رگمو بزنم
..
تو چشماتو بستی ..نمیدونی من تیغ رو از جیبم در میارم..نمی بینی که سریع می برم
..
نمی بینی خون فواره می زنه..رو سنگای سفید
..
نمی بینی که دستم می سوزه و لبم رو گاز می گیرم که نگم اااخ که چشماتو باز نکنی و منو نبینی.. تو داری قصه می گی
..
من شلوارک پامه..دستمو می ذارم رو زانوم..خون میاد از دستم میریزه رو زانوم و از زانوم میریزه رو سنگا..قشنگه مسیر حرکتش
..
حیف که چشمات بسته است و نمی تونی ببینی.. تو بغلم کردی..می بینی که سرد شدم
..
محکم تر بغلم میکنی که گرم بشم.. می بینی نا منظم نفس می کشم.. تو دلت میگی آخی دوباره نفسش گرفت
.
می بینی هر چی محکم تر بغلم می کنی سرد تر میشم.. می بینی دیگه نفس نمی کشم
..
چشماتو باز میکنی می بینی من مردم.. می دونی ؟ من می ترسیدم خودمو بکشم از سرد شدن ..از تنهایی مردن.. از خون دیدن..وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم
..
مردن خوب بود ارومه اروم... گریه نکن دیگه.. من که دیگه نیستم چشماتو بوس کنم بگم خوشگل شدیا !!!

 

بعدش تو همون جوری وسط گریه هات بخندی.. گریه نکن دیگه خب؟ دلم می شکنه.. دل روح نازکه.. نشکونش خب؟

 

 

 


87/2/21::: 5:5 ع
نظر()
  
  

معلم پای تخته داد می زد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود

ولی ‌آخر کلاسی ها
لواشک بین خود تقسیم می کردند
وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد

برای آنکه بی خود، های و هو می کرد و با آن شور بی پایان
تساوی های جبری رانشان می داد
خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت

یک با یک برابر هست

از میان جمع شاگردان یکی برخاست
همیشه یک نفر باید به پا خیزد
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است

معلم
مات بر جا ماند !
و او پرسید
اگر یک فرد انسان واحد یک بود آیا باز

یک با یک برابر بود

سکوت مدهوشی بود و سئوالی سخت

معلم خشمگین فریاد زد
آری برابر بود.
و او با پوزخندی گفت
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که زور و زر به دامن داشت بالا بود
وانکه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت
پایین بود
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که صورت نقره گون
چون قرص مه می داشت
بالا بود
وان سیه چرده که می نالید
پایین بود
اگریک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال می پرسم
یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفت خواران
از کجا آماده می گردید
یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد ؟

یک اگر با یک برابر بود

پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟
یا که زیر ضربت شلاق له می گشت ؟

یک اگر با یک برابر بود

پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد ؟

معلم ناله آسا گفت
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید:
یک با یک برابر نیست


87/2/15::: 2:41 ع
نظر()
  
  
<      1   2   3   4      >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام دوستانی که مایل هستند آمار بازدید کننده های وبلایگ رو بالا ببرن واقعی واقعی که سبب بالا رفتن امتیاز گوگل وبلایگ شما بشه با من تماس بگیره یا راهنمایی بکنم
+ سلام دوستان از مطلب جدید من کسانی که مشتاق از اینترنت درامد داشته باشن خوب هست
+ دوستان مطالب جدیدی گذاشتم پس کجایید
+ با سلام و خسته نباشید اسمس های عاشقانه گذاشتم یه نگاهی بندازید
+ با سلام این یک بازی جدید ایرانی است برای حمایت از این عمل کرد به این ادرس بروید تا بازدیدش خوب بشه و بتونه پابرجا بمونهhttp://www2.khanwars.ir/?recruit=5H1192


+ من یک مطلب مهم نوشتم بیایید بخونید و به همه اطلاع بدید
+ سلام دوستان عزیز آیا میخواهید موبایل کنسول و لوازم دیگر رو مجانی بگیرید به وبلاگم یه سری بزنید مطلب فوق العاده ای نوشتم
+ سلام دوستان عزیز آیا میخواهید موبایل کنسول و لوازم دیگر رو مجانی بگیرید به وبلاگم یه سری بزنید مطلب فوق العاده ای نوشتم
+ با سلام به خدمت دوستان عزیز من مدت طولانی بود که نمی تونستم آنلاین بشم من از شما دوستان میخوام با نظر های طلایی تون منو در این راه یاری کنید.
+ با سلام به خدمت دوستان عزیز من مدت طولانی بود که نمی تونستم آنلاین بشم من از شما دوستان میخوام با نظر های طلایی تون منو در این راه یاری کنید.